یادگیری با نپرسیدن

فرض کنین که خفن‌ترین آدم تو زمینه مورد علاقه یا کاری‌تون جلوتون نشسته
و می‌تونین ازش چن تا سوال محدود بپرسین که باعث یادگیری میشه،
اون سوال ها چی هستن؟

موقعیت بالا، چیزی هست که من برا یادگیری ازش استفاده می‌کنم، کمی عجبیه اما خیلی کاربردیه.

اگر فرض کنین سوال هاتون محدوده پس بهتره بهترین سوالها رو بپرسین اما بهترین سوال چیه؟

مثلا دارین از مارتی کیگن سوال میپرسین، احتمالا سوال اینکه pm بهتره یا po رو نمیپرسین (هر چند دیدم که پرسیدن) چون جواب این سوال رو میشه با یه سرچ پیدا کرد یا حتی سوالی که جوابش تو کتاب یا مقاله ها پیدا بشه.

پس بهترین سوالی میشه سوالی که جوابش به این سادگی ها قابل پیدا کردن نیست.
اگر جواب سوالی رو میشه پیدا کرد چرا همین الان نریم پیداش کنیم و یادش بگیریم.

پس میشه بارها این موقعیت رو متصور شد و سوال‌ها رو پیدا کرد و رفت یاد گرفت و بهتر شد و نیازی به منتظر آدم خفن و فرصت سوال پرسیدن نباشه.

پی نوشت یک: اگر ترند سوال‌هاتون رو تو یه موضوع داشته باشین، خیلی زیبا میتونه مسیر رشدتون رو نشون بده، از سوال‌های ساده یواش یواش میرسین به سوال‌های پیچیده، دقیق و سطح بالاتر

پی نوشت دو: جدا از این تمرین، بهترین سوالی که میشه پرسید تو این جور موقعیت‌ها سوال هایی هست که یا از طرز فکر یا تجربه‌های عملی طرف مقابل باشه یا سوال هایی که موقعیت شما در جواب به سوال موثر باشه که در هر دو صورت منجر به یک سوال جزیی میشه نه کلی

برچسب(ها):

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *